گاهی یادت تو وجودم می پیچه، خاطراتت با شنیدن یه آهنگ ساز می زنه و می رقصه . خاطرات کوتاه ِ این حس غریب رو ورق می زنم درِ این صندوقچه ی با ارزش رو می بندم و بر می گردم به زندگی واقعی که خالیه از احساس خوب دوست داشتن ، خالیه از حال خوش درک شدن . . می خوام شاد باشم دارم برای شاد شدن و شاد ماندن مبارزه می کنم . چشام دیگه نمی خنده حتی وقتی لبم می خنده یادش بخیر با تو می خندید و سو سو می زد و دختر آینه می رقصید . خنده ,چشام دیگه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آنلاین پروژه مرجع فایل های دانشجویی و دانش آموزی سرزمین زیبایی مجتمع اموزشی قلم چی فارسان کاور لپ تاپ